دوستت دارم!
دلم لبریز اندوه است و تنگ دوستت دارم
بخوان شعری به آهنگ قشنگ دوستت دارم
قدمهای مرا باران به سمت خانه تان آورد
به دستم شاخه ی یاسی به رنگ دوستت دارم
دلم شد تنگ آن روزی که می زد دست معصومت
مرا در کوچه ی رندان به سنگ دوستت دارم
کلاس اول عشق و دو همشاگردی عاشق
من و تو آن دو شاگرد زرنگ دوستت دارم
نشستم خط به خط با تو نوشتم مشق باران را
به روی دفتری کاهی به زنگ دوستت دارم
در و دیوار این خانه پر است از شعر و افسانه
پر از نقاشی بی آب و رنگ دوستت دارم
نابینا به ماه گفت: دوستت دارم
ماه گفت :تو که قادر به دیدن من نیستی !
نابینا گفت : چون نمی بینمت دوستت دارم ... اگر می دیدمت عاشق زیبائیت می شدم
ولی حالا که نمی بینمت عاشق خودت هستم !!