چند شعر برای امام زمان:
چو گذر کنی از این ره
نظری به زیر پا کن
به رهت نشسته ام من
نگهی به این گدا کن
من بی نوای مسکین
ز فراق تو مریضم
تو بیا و درد من را
به وصال خود دوا کن
دلم از غم تو خون شد
ز دو دیده ام برون شد
قدمی به چشم من نه
دل من ز غم رها کن
بنگر که روز محشر
شده از غم فراقت
شب تار من ز نور
رخ خویش با صفا کن
چه کنم ربوده دوری
ز دلم دگر صبوری
بفکنده تو پرده از
چهره و حاجتم روا کن
به گدای خود تو شاها
نظری به ما ز احسان
دل غم رسیده ام را
تو به غمزه ای شفا کن...
***********************************
پژمرده ام ای بهار کی می آیی
خورشید در انتظار کی می آیی
از ظلم، شب تیره شده روز بشر
ای وارث ذوالفقار کی می آیی
***********************************
روزی تو خواهی امد از کوچه های باران
تا از دلم بشویی غم های روزگاران
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگو یم که غم از دل برود چون تو بیایی
***********************************