تا ته قصه چه پیدا و چه پنهون با توام
زیر آوار مصیبت یا که بارون با توام
دل به دریا زدم و کاری به دنیا ندارم
تو سکوت سنگی دنیا غزل خون با توام
هرچی تنهاتر بشی،دنیا تورو کمتر میخواد
خودت اونوقت میبینی،چقدر فراون با توام
سخت گرفته همه دنیا،که تورو رها کنم
تو هجوم سختی ها،ببین چه آسون با توام
تو زمستون سیاه و سینه سوز روزگار
سخته باور،مثل جنگل، تو بهارون با توام
غرق موج عشقم،هرجابری باهات میام
تو سکوت برکه و خروش کارون با توام
هرچی تنهاتر بشی،دنیا تورو کمتر میخواد
خودت اونوقت میبینی،چقدر فراون با توام
سخت گرفته همه دنیا،که تورو رها کنم
تو هجوم سختی ها،ببین چه آسون با توام