خاطره های آدم زیاد می شه ، دیوار اتاقش پر عکس می شه !!!!!!
اما همیشه ،
دلت واسه اونی تنگه ،
که نمی تونی عکسشو به دیوار بزنی !!!!!!!
تاحالا دلتنگ کسی شدی؟ اصلا می دونی دلتنگی چیه؟
اونم از بدترین نوعش؟
بزرگترین دلتنگی اینه که بدونی کسی که دوستش داری هیچوقت مال تو
نمی شه اینه که بدونی یه روز از کسی که دوستش داری باید جدا بشی چه بخوای چه نخوای؟
بگذار بی ادعا اقرار کنم که دلم برایت تنگ میشه..... وقتی نیستی? دلتنگی هایم را قاب میکنم.... لحظه لحظه ی غروبی را که نیز دلتنگ تو و چشمان بارانی ات می شوم را قاب می کنم? تا وقتی آمدی نشانت دهم که......که.... که.... شاید دیگر تنهایم نگذرای
گفتی از یادم تو میری؟نه عزیزم مگه میشه بجا چشام قلبم پیش توست تا همیشه.فاصله بین من و تو تا کجا ادامه داره؟قسمت این بود که جدابمونیم ازهم تا همیشه.روزموعود مطمئن باش که زیاد دور نیست.من کنار تو تو مال من تا همیشه.نمی دونم که چرا و با کی هستی؟نمی خوامم که بدونم ,با تو من خونه ای ساختم توی قلبم تا همیشه.مگه تونخواستی عشق من و تو بمونه پا برجا تا همیشه.من که موندم ولی از تو خبری نیست.یه روزی یه وقت یه جایی چشمم میوفته تو چشات اما این همون خیاله که با منه تا همیشه.نمی خوام که نا امیدی بشینه رو قلب خستم،چه دیدی خدا رو شاید بشی مال من تا همیشه...
نمی دونم نازنینم که کدوم حرف تو رو آزرد یا کدوم ترانه ی من تو رو مثل گلی پژمرد.نمی دونم که چی گفتم تو شنیدی،چه خطایی سر زد از من که تو از من دل بریدی.اگه روزی تو نباشی یا بری از من جداشی،نمی دونم تو میتونی عاشقی وباره باشی.اگه روزی تو نباشی بین ما راهی نباشه .نمی دونم کی میتونه واسه من مثل تو باشه...؟!
راز زندگی
غنچه با دل گرفته گفت:زندگی لب زخنده بستن است،گوشه ای درون خود نشستن است.گل به خنده گفت:زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است.گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش می رسد.تو چه فکر میکنی؟من که فکر میکنم "گل به راز زندگی اشاره کرده است."